طلسم مرگ و خودکشی!!
اولین عامل ماورایی خطرناک که میتواند منجر به خودکشی و بیماری ماورایی در یک انسان شود، سحر و جادو است. البته این بدان معنی نیست که هر کسی سحر و جادو شده باشد حتما یک روزی خودکشی خواهد کرد، خیر. سحر و جادویی باعث ایجاد خودکشی میشود که برای این هدف درست شده باشد. یعنی یک نفر از خدا بیخبر برود پیش جادوگر حرفهای و در مقابل پرداخت مقداری هزینه، به او بگوید میخواهم کاری کنی که مثلا فلان شخص به (مرحله خودکشی)برسد. اما سایر جادو و طلسمهایی مانند طلسم بستن بخت و ازدواج، جدایی و … ، اینها هیچگاه باعث اقدام به خودکشی در بیمار نمیشوند. در واقع موکل جادو نمیتواند خارج از آنچه جادوگر به او تکلیف کرده است را انجام دهد.
اما در خودکشی با عامل همزاد، مسیر طولانی تر است و معمولا با پیش زمینه قبلی رخ میدهد. یعنی فرد مورد نظر، چند ماه یا حتی از چند سال قبل، دچار افسردگی ، افکار منفی و گوشه گیری خواهد شد. حتی ممکن است چند بار افکار خودکشی از ذهن او عبور کرده باشد و این حالات به مرور زمان در او جمع شده، شدت پیدا کرده و در اثر یک شوک عاطفی شدید (مانند مرگ عزیزان، شکست عشقی، تجاوز، طلاق و مانند اینها) به زندگی خود پایان خواهد داد.
(البته شخصی که خدا ترس و پایبند به شرعیات باشد لحظهای به خودکشی فکر نخواهد کرد چه برسد که این عمل شیطانی را انجام دهد)
شاید بارها این جمله را شنیده اید که میگویند یک شخص موکل دارد و از آنها استفاده میکند، اما شاید به طور دقیق ندانید معنی این کار چیست و موکل به چه کسانی گفته میشود. به طور کلی اگر انسان از موجودات ماورایی برای انجام امور خاصی درخواست کمک کند و از آنها کمک بگیرد تا کارهایی مثل خبر از آینده، محافظت از وی و یا آگاه کردن او از برخی امور را انجام بدهند به اصطلاح میگویند که شخص احضار موکل کرده است و موکل دارد
موکلین به دو دسته فرشتگان و اجنه تقسیم میشوند
هر دو آنها میتوانند توسط انسانها احضار شوند و میتوان کاری کرد تا آنها برای ما خدمت کنند.
ارتباط گرفتن با موکلین از جنس اجنه به هیچ عنوان توصیه نمیشود، زیرا این موجودات به دلیل شرایطی که دارند ممکن است برای شما مشکلاتی را به وجود بیاورند. احضار اجنه کافر کاری است که ممکن است انسان را به وادی بسیار غریب و سختی بکشاند و باعث نابودی و هلاکت انسان شود.
موکلینی که از دسته فرشتگان یا به اصطلاح ملائکه هستند احضار و بدست آوردن شان کار بسیار سختی است و شخصی که بخواهد به این مرتبه برسد که موکلینی از جنس ملک و فرشته را به خدمت بگیرد باید انسانی بسیار مومن، معتقد و باتقوا باشد.
نکته بسیار مهم این است که:
«اگر انسان به درجات والایی از ایمان و تقوا دست پیدا کند موکلین فرشته و اجنه مسلمان برای خدمت به وی حاضر میشوند همان طور که در طول تاریخ علمای بسیاری به این درجه رسیده بودند»
و اگر فردی بدون پرورش روح خود دست به چنین اقداماتی بزند سرنوشت دردناکی در انتظار وی خواهد بود.
در بین اطرافیان شما هر کسی میتواند جادوگر باشد خواهر برادر پدر مادر فامیلهای پدر و مادر، همسر و فامیلهای همسر وگرنه افراد غریبه بیکار نیستند که هر روز سحر بخورد شما بدهند انجام سحر و جادو نه تنها فقط مختص زنان و دختران نیست بلکه اکثر دعانویسهایی که دیگران را طلسم میکنند مرد هستند حتی مردان جوانی هم پیدا میشوند که میروند میلیونها تومن پول به جادوگر میدهند و اموزش جادوگری میبینند نه برای کسب و کار بلکه فقط برای سحر کردن اطرافیانشان، خیلی از زن و شوهرها هم هستند که با کمک هم، دیگران را سحر و جادو و اذیت و ازار میکنند!!!!
پناه بر خدا
جهت برگردوندن سحر کسانیکه واستون سحر میزنن به دستور ذیل عمل کنین
آموزش همگانی حقوق شماره 852 🔴 جریمه ۱۰۰ هزار تومنی برای افرادی که هنگام رانندگی #فیلمبرداری میکنندقبل وبعد دستور یا 7بار صلوات بر محمد وآلش بفرستین سپس شروع کنین به تلاوت سوره مبارکه فیل 100 بار و بعد ازآن این دعارو بخونین
برگرداندن سحر به ساحرطریقه باطل کردن سحر واعمال شیطانی وبیرون کردن همه اجنه ومزاحمین وموکلین سحر از منزل وکشته شدن خدام سحر و در صورت خواست شما قتل ساحر وهر کسی که واستون سحر زده ودیدن ماجرا و نحوه تهیه کردن سحر ونحوه باطل شدن وکشته شدن ساحر وخدام سحر به قدرت پروردگار عالمین
ارسال موکلین خشن و سختگیر به سوی ظالمطبرى از همام بن ابى على چنين نقل مى كند: به كعب الحبر گفتم: نظرت درباره شيعيان على بن ابى طالب چيست
نیو بارون نیو بارون نزن سر چاک زخمم اوسفیانی، پس از ظهور حضرت در مکه لشکری را گسیل میدارد که حضرت را به قتل برساند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان به مدینه تشریف میبرند . حضرت وقتی از حرکت لشکر سفیانی خبردار میشوند از مدینه به سمت مکه حرکت میکنند و در بین راه، در زیر درختی تیره رنگ برای استراحت مینشینند. در این هنگام حضرت جبرئیل علیه السلام به صورت مردی از قبیله کلب به نزد ایشان میآیند و میفرمایند : ای بنده خدا در اینجا چه کار میکنی؟ حضرت جواب میدهند: ای بنده خدا منتظرم تا امشب بعد از عشا به سوی مکه حرکت کنم ناگهان حضرت جبرئیل علیه السلام میخندند و از خنده ایشان حضرت مهدی عج حضرت جبرئیل علیه السلام را میشناسند. سپس یکدیگر را در اغوش کشیده و روبوسی میکنند حضرت جبرئیل علیه السلام اسبی را برای حضرت مهدی عج آماده میکنند آنرا براق میگویند ایشان بر اسب سوار میشوند تا اینکه به کوه رضوی میآیند و سپس عهد نامهای را که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وحضرت اقا امیرالمومنین (علیهالسلام) برای ایشان نوشته بودهاند را برای مردم میخوانند... لشکر سفیانی هم به مدینه رفته و تا سه روز و سه شب در آنجا کشتاری وسیع و بیرحمانه به راه انداخته و چون حضرت مهدی (علیهالسلام) را پیدا نمیکنند خیل عظیم لشکر که برخی تعداد آنها را صد و هفتاد هزار نفر و برخی دیگر دوازده هزار نفر و برخی هم سیصد هزار نفر ذکر کردهاند به طرف مکه روانه میشوند و به بیابانی به نام بیداء میرسند و در آنجا اطراق میکنند. اتفاقا چوپانی هم از آنجا عبور میکند که وقتی چشم او به این لشکریان میافتد با خود میگوید: وای بر مردم مکه از این بلایی که این لشکر بر سر آنها خواهد آورد.. در این هنگام حضرت جبرئیل علیه السلام با بال خود به اذن خداوند عز وجل چنان ضربهای به زمین میزند که هیچکس از آنها نجات پیدا نمیکند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگیشان میبلعد. همچنان که اقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: زمانی که سپاه سفیانی در راه مکه قرار میگیرند در سرزمین بیداء توقف میکنند. در این هنگام زمین آنها را فرو میبرد. در آنجا ندا داده میشود که: «وای کاش میدیدی هنگامیرا که وحشت زدهاند [آنجا که راه] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمدهاند.»
و این جای نزدیک یعنی از پاهایشان گرفته میشوند. در روایات امده استکه دو نفر از این سپاه باقی میمانند به نام بشیر و نذیر که صورتهایشان به خاطر سیلی محکمیکه حضرت جبرئیل علیه السلام به این دو میزند به پشت سرشان بر میگردد. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند این آیه در رابطه با آنها نازل شده است که:
ای کسانی که کتاب (خداوند) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر (ص) نازل کردیم و هماهنگ با نشانههایی است که با شماست ایمان بیاورید پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم و سپس به پشت سر بازگردانیم.»
پس از آنکه چوپان گلهاش را باز میگرداند میبیند هیچکدام از لشکریان نیستند و بسیار تعجب میکند که چگونه ممکن است لشکر به این بزرگی به این سرعت عبور کرده باشند. پس از جستوجو میبیند که نیمیاز یک لباس داخل زمین و نیمیدیگر بیرون زمین میباشد و میفهمد که اینها درزمین فرو رفتهاند. این چوبان نفر سومیمیباشد که با بشیر و نذیر تفاوت دارد.
یکی از بازماندگان که در روایات با صفت «بشیر» معرفی شده است به طرف حضرت مهدی عج میرود و وقتی به مکه میرسد که حضرت مهدی (علیهالسلام) در مسجدالحرام و در کنار کعبه تشریف فرما هستند. او در حالی که صورتش به عقب برگشته است در حضور حضرت میایستد و عرض میکند: من بشیر هستم فرشته ای به من فرموده است که محضر شما شرفیاب شوم و به هلاکت لشکریان سفیانی، شما را بشارت دهم. همه آنها در سرزمین بیداء در زمین فرو رفتند.
حضرت میفرمایند جریان خودت و برادرت را نقل کن. عرض میکند که من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء و همچنین شهر کوفه را ویران کردیم. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و سپس از مدینه با سپاهی مجهز به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم حرکت کردیم. چون به سرزمین بیداء رسیدیم مقداری در آنجا توقف کردیم. ناگاه صدایی بلند شد و گفت: ای سرزمین بیداء ستمگران را در کام خویش فرو ببر و هلاک کن.
پس تمام سپاهیان در کام زمین فرو رفتند و فقط من و برادرم باقی ماندیم که ناگهان فرشتهای نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد به طرف سفیانی برود و خبر هلاکت لشکرش را به او بدهد و به من هم دستور داد به نزد شما بیایم و بشارت هلاکت لشکر سفیانی را به شما برسانم و به دست شما توبه کنم که خدا توبه من را خواهد پذیرفت. سپس حضرت توبه او را میپذیرد و دست مبارکشان را بر صورت وی میکشند وانشخص به حالت اول بازگردیده با حضرت بیعت میکند و همراه ایشان خواهد بود.
زمان قیامت حضرت اسرافیل علیه السلام در صور میدمند و همه زندگان میمیرند مگر کسانی که خداوند عز وجل آنان را از این مرگ عمومیاستثنا کرده است حضرت جبرئیل علیه السلام از کسانی دانسته شده که از این مرگ مستثنا هستند ولی بر اساس روایاتی حضرت جبرئیل علیه السلام آخرین کسی است که پس از حضرت اسرافیل و حضرت میکائیل علیه السلام و حتی پس از ملک الموت خداوند تبارک و تعالی مستقیما جان ایشان را میگیرند
در قیامت گناهکاران اهل توحید با شفاعت مورد رحمت الهی واقع میشوند گرچه شفاعت برای برخی سودی ندارد و یکی از شفاعت کنندگان حضرت جبرئیل علیه السلام است
فرشتگان آسمان از حضرت جبرئیل علیه السلام در آنچه به آنها امر یا از آنها نهی میکنند اطاعت میکنند و اطاعت از او بر اهل آسمانها واجب است از جمله موارد اطاعت فرشتگان از حضرت جبرئیل علیه السلام آن بود که در شب معراج به فرمان ایشان درهای آسمانها، درهای بهشت و درهای جهنم را برای پیامبر اکرم (ص) گشودند
هرگاه خداوند به وحی سخن گویند فرشتگان آسمان از آن وحی صدایی میشنوند که ترسیده مدهوش میگردند و چون حضرت جبرئیل علیه السلام بر آنان بگذرند ترسشان فروکش کرده از وی میپرسند: پروردگار چه گفت؟ ایشان میفرمایند: خداوند حق گفت
و دیگر فرشتگان نیز به پیروی او کلام وی را تکرار میکنند
گفته شده: قرآن به صورت یکجا در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده است. سپس فرشتگانِ مخصوص در مدت ۲۰ شب آن را به حضرت جبرئیل علیه السلام داده و حضرت جبرئیل علیه السلام در مدت ۲۰ سال آن را به تدریج بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرده است حضرت جبرئیل علیه السلام افزون بر نازل کردن آیات قرآن، جای هر سوره و آیهای را نیز برای پیامبر اکرم (ص) مشخص میکرد
از دیگر کمکهای حضرت جبرئیل علیه السلام به پیامبران و پیروانشان میتوان به نجات حضرت ابراهیم(ع) از آتش نمرود ، کمک به حضرت موسی(ع) در کودکی وی جاری ساختن آب زمزم برای حضرت اسماعیل(ع)، کمک به اقا امیرالمومنین(ع) در جنگها و عیادت رسول اکرم (ص) پیش از رحلت ایشان اشاره کرد.
پس از آنکه حضرت مریم(س) درد زایمان را حس کردند نیز، حضرت جبرئیل (ع) با وی سخن گفتند و او را تسلی دادند
بر اساس قولی، هنگام تولد حضرت عیسی(ع) حضرت جبرئیل(ع) با بال خود ایشان را مسح کردند تا از شرّ شیاطین در امان باشند و از همین رو وی را مسیح نامیدند ایشان درمحشر انسانها را ندا داده به سوی حساب میخوانند
برخی گفتهاند صاحب موازین در قیامت حضرت جبرئیل علیه السلام هستند که به امر الهی اعمال بندگان را میسنجند و از حسنات ظالم به مظلوم و از گناهان مظلوم به ظالم میدهند از دیگر مأموریتهای حضرت جبرئیل علیه السلام میتوان به وساطت در آفرینش حوّا و گرفتن نور ماه اشاره کرد که پیش از آن مانند خورشید بود
حضرت جبرئیل علیه السلام آموزگار و مددکار همه انبیا بوده است ایشان به حضرت آدم علیه السلام زراعت و نحوه استفاده از اهن و مناسک حج به حضرت نوح علیه السلام ساختن کشتی و به حضرت داود علیه السلام ساختن زره را آموختند حضرت اسماعیل علیه السلام را هنگام ذبح و حضرت یوسف علیه السلام را زمان افکنده شدن در چاه یاری رسانند و برای حمایت از حضرت موسی علیه السلام در مبارزه با فرعونیان ملعون آنان را به بحر احمر کشاندند و غرق کردند.
بر ایشان علاوه بر حمل وحی کارهایی چون یاری پیامبران عذاب کردن کافران و تسلی بخشی مومنان را نسبت داده اند
گفته شده حضرت جبرئیل علیه السلام شصت هزار مرتبه بر پیامبر(ص) فرود امده است ایشان همواره با تواضع نزد پیامبر اکرم (ص) حاضر میشدند و همواره پیش از ورود بر حضرت از ایشان اجازه میگرفتند
به گفته پیامبر اکرم (ص) حضرت جبرئیل علیه السلام غالبا با چهره جوان خوش رویی به نام دحیه بن خلیفه کلبی بر ایشان ظاهر میشدند ایشان معمولا همچون مردی معمولی با جامهای سبز رنگ بر تن و عمامهای ابریشمیبر سر سوار بر اسب ظاهر میشدند
در غزوه بدر حضرت جبرئیل علیه السلام به همراه هزاران فرشته به یاری پیامبر(ص) و یارانشان شتافت
شخصی، پیامبر اکرم (ص) را غافلگیر کرده، قصد داشت با شمشیر خود ایشان را بکشد. حضرت جبرئیل علیه السلام چنان بر سینه او زدند که شمشیر از دستش افتاد خداوند تبارک و تعالی نجات جان پیامبر (ص) را نعمتی بر مؤمنان دانستند
پیامبر اکرم (ص) دوبار در افق اعلی و سدر المنتهی حضرت جبرئیل علیه السلام را در صورت حقیقیاشان رؤیت کرده است. نیز گفتهاند که یک بار پیامبر(ص) ایشان را در حالی که بین آسمان و زمین بر «کرسی» نشسته بودند، دیدند در وصف صورت حقیقی حضرت جبرئیل علیه السلام گفتهاند که ایشان ششصد بال آراسته به دُر و مروارید داردند و در عظمت و بزرگی مشرق و مغرب عالم را پر میکنند
در روز جنگ خیبر پس از آنکه مرحب خیبری(مرحب بن حارث
یهودی،مردی بلندقامت، عظیم الجثه و بسیار شجاع) به دست اقا امیرالمومنین (ع) به دو نیم گردید و بر زمین افتاد حضرت جبرئیل علیه السلام در حالی که خنده تعجب بر لب داشتند
بر پیامبر (ص) فرود آمدند. رسول خدا (ص) به ایشان فرمودند: از چه تعجب کردی؟ عرض کردند : آن زمان که امر
شدم قوم لوط را هلاک کنم، شهرهای آنان را که 7 شهر از زمین هفتم زیرین تا زمین هفتم بالا بود بر پری از بالهایم قرار دادم و آنقدر آنرا بالا بردم که حاملان عرش صدای خروسها و
اطفال(روی زمین) را میشنیدند و تا صبح در انتظار امر خداوند سبحان ایستادم و آن را جابجا نکردم. اما امروز که امیرالمومنین علیه السلام ضربهاشمیرا فرود آوردند من مامور شدم زیادی قبضه ایشان را نگه دارم تا به زمین فرود نیاید و آن را به دو نیم نکند و زمین و اهل آن اژگون نگردد. در این هنگام فشار زیادی شمشیر امیرالمومنین(ع) سنگینتر از شهرهای قوم لوط بود و این درحالی بود که اسرافیل و میکائیل بازوی امیرالمومنین(ع) را در هوا به قبضه خویش گرفته بودند.
تعداد صفحات : 1